سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بالاخره مامان یه کم وقت کرد

سلام عزیزم

خوب حالا که خوابی مامان یه کم وقت کرده بیاد اینجا

دیروز 40 روزه شدی خدا رو شکر

یه کم دیگه داریم به هم عادت می کنیم و من دستم میاد که چیکارت کنم.  حدود یه هفته است که برگشتیم خونه. دو ماه خونه نبودیم از 23 مهر تا 26 آذر. چه سفر طولانی بود. حسابی کانون توجه بودی واسه خودت. چقدر زیاد. حتی تا اومدیم قم خونه خاله ات، خاله نرگس و خاله معصومه ات اومدن پیشت (دوستای مامان) بابا تحویل. من اینقدر رفتم قم کسی نیومد پیشم بعد از چند سال که ندیدمشون بود تا تو به دنیا اومدی ، اومدن پیشت.  همه میگفتن نرید زوده یا می گفتن زهرا رو بذارید برید. پدرجونت هم میگفت شما دو نفر بودید که اومدید حالا هم دو نفره برید از بس دوستت داشت دیگه.

 

مامان چرا دهنت بازه؟!


عزیز دل مامان چه خبرا دنیا خوبه ؟ چیکار میکنی تو این دنیا. یادت باشه قراره تو این دنیا زندگی کنی نه که گذران عمر کنی طوری که بعدها حسرت روزهایی رو که گذشته نداشته باشی. یادت باشه قراره دنیا تو دست تو باشه نه تو، تو دست دنیا. قراره دنیا رو بسازی نه اینکه توش حل شی. رفتارت به خواست دنیا نباشه و ....

 و یادت باشه دنیا همیشه قرار نیست راحت باشه بلکه پر از آزمایشه و تو ، تو این آزمایشاست که ساخته میشی .

مامان خیلی دوستت داره گلم

فعلا باشه این تا بعد.

خدایا زهرایم را دنیایی نکن.




      
<      1   2   3   4   5   >>   >