سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ریحانه اینو گفته

ریحانه مغازه دارهخیلی خنده‌داردوست داشتن

این جمله رو دختر دایی ات ریحانه خانم گفته. بزرگتر که شدی میشناسی اش.



      

بش بگو خوبه!

بش بگو خوبه!

هیچیش نیست!

هنوز هیچی!

فعلا نیومده!

هیچ اتفاق نیفتاده!

هنوز خبری نشده!

...

دخترم هنوز لیست کنم؟

اینا جواباییه که این چند روزه به همه میگم. همه هی می پرسن که پس این نیومد؟ ما هم به همه می گیم نه! هنوز نیومده! پیش همه خوار و زار شدیم. بسته دیگه بیا دیگه! همه منتظرتن. قدم رنجه بفرما و بیا. ما رو خوشحال می کنی. خواهشا امشب بیا. امشب دیگه آخرین تاریخته.

 

بیا دیگه دخترم. تروخدا.گریه‌آور



      

حرف دل

دختر گل مامان سلام! حالت خوبه مامانی؟ سلامتی؟ چه خبرا؟ تو شچم مامان چه خبر؟ از اون دنیا بگو؟ بگو تو اون دنیا چه خبره؟ کیا میان پیشت؟ پیش کیا میری؟ فرشته ها میان؟ تاریکه؟

دلم برات تنگ شده. دوست دارم زودتر ببینمت ببینم چه شکلی شده؟ خیلی دوست دارم دختر خوبی باشی. مطمئن هم هستم که دختر خوبی می شی. احساس می کنم یکم به دنیا اومدنت داره طول میکشه. دوست دارم زودتر بیای پیشمون. می دونم زندگیمون با تو خیلی قشنگ میشه. شاد میشه. تو شادی زندگی ما هستی. ولی مامانی یادت باشه که دختر خوبی باشی. عفیف باشی. دختر با حیا و با حجابی. راستشو بخوای این دخترای بی حجابو که می بینم می ترسم. یادت باشه یه دختر خوب باید با حجاب باشه عفیف باشه باحجاب باشه. باید مثل حضرت زهرا باشه. حضرت زهرا رو الگوی خودش قرار بده. دعا میکنم باحجاب باشی عفیف باشی و حضرت زهرا را الگوی خودت قرار بدی. از خدا می خوام یه دختر خوب به من بده. دختری که حیا از سر و روش بباره. 

 


فعلا همینقدر صحبت با عزیز دلم کافیه. بعدا باز میام پیشت.




      

داری حسابی بزرگ میشی

عزیز مامان سلام . 

حالت خوبه گلم؟ بزرگ شدی مامانی؟ چه خبر ؟ تو شکم من چه خبره؟ تاریکه ؟ کوچیکه ؟ چه جوریه ؟ چالبه برام ؟ تو فقط می خوابی؟ راستش وقتی تو سونو می بینمت خیلی دلم برات می سوزه. احساس می کنم اصلا جای تکون خوردن نداری. و فقط وجودت به من وابسته اس. 

مامانی الان تو 28 هفته شدی و داری حسابی بزرگ می شی. منم خیلی خوشحالم که به زمان اومدن تو داریم نزدیک میشیم. راستش دوست داشتم زودنر این چند هفته بگذره و بیای پیشمون. 

مامان یادت باشه برا چی میای این دنیا. یادت باشه که میای تا خدا رو عبادت کنی که خود خدا فرموده جن و انس را نیافریدم مگر اینکه عبادت کنند.

یادت باشه که همه چیز رو به شکل مخلوق خدا نگاه کنی. با آدما مهربون باشی. همیشه راست بگی. امیدوارم حب اهل بیت تو وجودت روزبه روز بیشتر بشه و پیرو واقعی اونا باشی. 

گلکم خیلی بت امید دارم. می دونم  که بچه صالح و خوبی میشی. کارهای بزرگ میکنی. بچه ای که نور دیده مامانش میشه و مامان و باباش بش افتخار می کنه.

عزیزم نمی دونی چقدر تو کانون توجهی . همه به خصوص مامان جونات حسابی سراغتو می گیرن و منتظرتن. امیدوارم یه دختر ناز و خوشگل بشی به خصوص ناز از اونا که حسابی زبون میریزن و همه رو مچل خودشون می کنن.

تو این مدت هر وقت قرآن می خونم حسابی تکون می خوری معلومه صدای قرآن را دوست داری. 

خیلی دوست دارم.  بعضی وقتا از مشکلاتی که بارداری داره خسته می شم بعضی وقت ها  نمی تونم راحت نفس بکشم. یا وقتایی احساس می کنم دیگه مثل قبل فرز نیستم یا نمی تونم به کارهام برسم. اما همیشه دوست دارم و از اینکه خدا داره  تو رو بم میدی خوشحالم و خدا رو شکر می کنم. 

سعی کن حسابی بزرگ شی بزرگ و قوی باشه گلم. آخه همه میگن من زیاد چاق نشدم  و تو کوچولویی. 

کاش زودتر به دنیا بیای مامان که منو بابایی حسابی منتظرتیم گلم.

 

 



      

سلام مامانی

مامان جان سلام!

ممنون که اومدی پیشم. خیلی خوشحالم که می خوای بیای پیشم. خیلی دوست دارم؛ هر چند نمی دونم دخملی یا پسلی ولی می دونم که خیلی دوست دارم. بووووس

تو این یه هفته که به وجودت پی بردم، کلا زندگیمونو تغییر دادی!گیج شدم شدیم 70هزار ماجرا. هر روز کلی ماجرا داریم. می دونی تا الان چند بار دکتر رفتم. به چند نفر هر روز دارم گزارش میدم که جناب حالش خوبه یا نه! اذیت کرده یا نه!

از شنبه شروع کنیم که رفتیم آزمایشگاه. همه یه بار میرن آزمایش، ما دوبار رفتیم. بعد که فهمیدیم جناب داره میاد،  خیلی خوشحال شدیم. بعد به مامان بزرگات گفتیم. چه ذوقی کردن. خیلی خوب بودی. به همه می گفتم بچه خوبیه. نمی دونم تا کی بود بچه خوبی بودی. چرا یادم اومد. چهارشنبه بود که یکم حالم بد شد. رفتم درمونگاه گفتم شکمم درد می کنه. گفتن ممکنه حاملگی خارج از رحم باشه. برو سونو بده. بعد که رفتم سونو گفت این بچه قلب نداره یعنی چی؟وااااای حدود 7 هفته اش است. وااااای بعد که گفتم نه بابا اینقدر نیست. گفتن یا بچه خونریزی کرده یا باد کرده! ترسیدمنمی دونی چقدر حالم بد شد. وقتی بردم درمونگاه، کلی به حرفش خندیدن! منم یکم حالم بهتر شد.

دوباره جمعه یکم حالم بد شد. همه گفتن برو دکتر! شنبه رفتم دکتر. دکتره که گفت ممکنه حتی بچه نمونده باشه! یعنی چی؟وااااایترسیدمگریه‌آور گفت: پنجاه پنجاه بچه رو فرض کن. اصلا نباید بری مسافرت. منم که نزدیکه عیده و مامان بزرگات منتظرن. دارو هم نوشته که بابایی دو ساعت گشته تا پیدا کرده. تازه بعدش امروز هم رفته جواب آزمایشای گواترمو گرفته  تا فردا ببریم پیش دکتر. اینم کار فردامونه! یادم رفت بگم که ما فردا داریم میریم خونه مامان بزرگ. لطف می کنی منو تو راه اذیت نمی کنی تا برسیم. اصلا!

خلاصه منو بابایی رو که کلی کار داریم، بخصوص بابایی رو که کلی درس داره مچل خودت کردی! و تقریبا از حالا خودتو نشون دادی. در هر حال خدا رو شکر می کنم و ازت می خوام که مواظب خودت باشی و سالم بمونی.



      
<   <<   6